تعبیر سفیر ایران در سوریه از جمله معروف ما ملت امام حسینیم چه بود؟
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۴۵۴۱۵
سفیر ایران در سوریه گفت: سردار شهید سلیمانی و ابو مهدی المهندس نتیجه یک مکتب، اندیشه و حرکت عاشوراییاند و افتخارشان این است که شاگرد مکتب امام و عاشورا هستند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، به نقل از آستاننیوز، حسین اکبری سفیر ایران در سوریه، شامگاه دیروز در همایش بین المللی «جان فدا» ویژه سالروز شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس که با همکاری معاونت امور بینالملل سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی و معاونت تبلیغات اسلامی حرم مطهر رضوی برگزار شد،اظهارداشت: وقتی میخواهیم شأن و جایگاه این دو شهید بزرگوار را توصیف کنیم باید شرایط زمانی زندگی آنان را تبیین کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به جمله کلیدی و مشهور حاج قاسم اشاره و اظهار کرد: حاج قاسم گفت «ما ملت امام حسینیم» به این معنی اسلام ما را مکلف کرد که باید از مرزها عبور کنیم، ملت امام حسین(ع) آزادیخواه هستند و از مظلوم دفاع میکنند.
اکبری ادامه داد: هر ملتی اگر امام، دشمن و زمانه خود را بشناسد موفق عمل کرده و پیروز است، در دوران امام حسین(ع) مردم کوتاهی کردند و به امام ملحق نشدند از همین رو پس از به شهادت رسیدن امام به اشتباه خود پی بردند و قیام کردند که در این قیام 35 هزار نفر شهید شدند.
حرکت جهانی ملت امام حسین(ع)
سفیر ایران در سوریه افزود: سردار شهید سلیمانی و ابو مهدی المهندس نتیجه یک مکتب، اندیشه و حرکت عاشوراییاند و افتخارشان این است که شاگرد مکتب امام و عاشورا هستند.
وی ادامه داد:در واقع اگر حاج قاسم و ابومهدی و مقاومت و اندیشه مقاومت آنان عمل نمیکرد چه اتفاقی رخ میداد؟ آمریکا در دنیا سلطه پیدا میکرد و کل دنیا را تحت تاثیر قرار میداد؛ این دو شهید بزرگوار از یک اتفاق بزرگ جهانی جلوگیری کردند.
روایت یار دیرین حاج قاسم از خودگذشتگی شهید سلیمانی
به گفته اکبری، این ملت امام حسین(ع) تبدیل به حرکت جهانی شد و در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا ایستاد.
در این مراسم، حجتالاسلام و المسلمین حجت گنابادینژاد، معاون فرهنگی اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی نیز سخنرانی و به ویژگی های سردار حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس اشاره کرد.
باورمندی توحید و اسلام ناب محمدی
وی ابراز کرد: مهمترین ویژگی سردار حاج قاسم سلیمانی به تعبیر مقام معظم رهبری مکتب ایشان است، وی سرباز پر افتخار حضرت امام(ره) بود و توانست پرچمدار مکتب امام باشد.
گنابادینژاد در تبیین ویژگیهای های مکتب حاج قاسم گفت: اصلیترین ویژگی این شهید بزرگوار، باور به توحید و باورمندی ایشان به اسلام ناب محمدی بود. همچنین عشق بی پایان حاج قاسم به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برخی از ویژگی های مکتب ایشان است.
حاج قاسم هیچگاه نترسید و ناامید نشد
وی همچنین با بیان اینکه حاج قاسم سلیمانی دشمنشناس و استکبارستیز بود، افزود: سردار دلها شانه به شانه و سنگر به سنگر دشمن را دنبال میکرد و هیچگاه نترسید و ناامید نشد.
معاون فرهنگی اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی با بیان اینکه حاج قاسم همواره حامی مستضعفان، محرومان و بیپناهان عالم بود، گفت: حاج قاسم از فلسطین که کمتر از 5 درصد شیعه دارد به تمام معنا دفاع کرد و روح تازهای به مقاومت بخشید.
تجلیل از خانوادههای شهدای مقاومت در همایش بینالمللی «جان فدا»
همزمان با سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، در همایش بینالمللی «جان فدا» از دو خانواده معظم شهدای جبهه مقاومت تجلیل شد.
در همایش بینالمللی «جان فدا» که در آستانه شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس با همکاری معاونت امور بینالملل سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی و معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی با حضور عبدالکریم جاسم کریم، سرکنسول کشور عراق در مشهد، حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه، عبدالحمید طالبی رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی و حجتالاسلام و المسلمین سید محمد ذوالفقاری، معاون امور بین الملل سازمان علمی و فرهنگی، در محل بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، از دو خانواده شهید مقاومت تجلیل به عمل آمد.
در این مراسم از خانواده معظم شهیدان خندون از شهدای حشدالشعبی و نعمتالله نجفی از لشکر فاطمیون با اهدای تصاویر شهیدانشان که توسط یکی از هنرمندان نقاش به صورت زنده طی این برنامه طراحی شده بود، همچنین لوح یادبود تجلیل شد.
انتهای پیام/282/ن
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سلیمانی و ابو مهدی المهندس حاج قاسم سلیمانی و ابو سازمان علمی و فرهنگی سفیر ایران در سوریه همایش بین المللی آستان قدس رضوی ملت امام حسین امام حسین ع جان فدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۴۵۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور فلسفه و حکمت، روشنیبخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشنتر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی پرورش یافتند که مسیر زندگی و درسهای مکتب آنان، جزئی از هویت اصفهان شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادیگرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر مینشیند.
از خوشبختی اصفهانیهاست که علما در این شهر نمیمیرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد بهعنوان یک قبرستان، توانسته زندهترین انسانهای تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسیزاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار میکند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی میتواند به این موضوع کمک کند.
وی میافزاید: میتوان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینههای فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبههای مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.
مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامهدار بودن فلسفه اسلامیمدیر خانه حکمت اصفهان ادامه میدهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آنها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود میآمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو میشدند و تلاش میکردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار میکردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر میکنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.
کرباسیزاده خاطر نشان میکند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتابهایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی میبیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آنها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانشها میگردد و میداند نقطه اشتراک همه آنها عرفان و اشراق است.
وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، میگوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشهای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایینتر میرسد؛ در واقع میگوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی میکنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومتهای مختلف بوده، طوری که بزرگترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار میدهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.
ایرانی که میراثدار باستان و اسلام استعلیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار میکند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آنها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش میگوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمیدانیم دین خود کوروش چه بودهاست زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد میکرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.
وی میافزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ میدهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن میشود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا میکند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداختهاست؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکیها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.
فرهنگ ادامه میدهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را مینویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آنها دفاع میکند و آنها موحد میداند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آنهاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.
اصفهان موزهای است که تمام ادیان را در خود جای داده استوی خاطر نشان میکند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع میکند و آن را به حق و یکتا پرست میداند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره میکند و دوباره به همان موضوع میپردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی میزیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشتهاست و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع میکند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، میگوید: اصفهان، هنوز هم موزهای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آنها نبودهایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزهها بین این افراد وجود دارد.
وی بیان میکند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسانگرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن اینطور برخورد نمیکنند و اتفاقاً ادیان را تشویق میکند که در حوزه خود فعالتر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزههای تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی میآورند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب دادهاست، اظهار میکند: از نمونههای همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد میتوان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانشهای یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابنمسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان میپردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم میگوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیتهای خود را از دست میدهند.
به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش بهسزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهمترین مصادیق آن که امروزه نیز بهطور عینی مشهود است، همزیستی ادیان در این شهر و استان است.